مقاله

عنوان مقاله:

مثبت اندیشی از منظر عرفان

نویسنده:

دکتر حسن رضا نوغابی

بنام آنکه جان رافکر آموخت

پیام نهایی:

در جهان چیز منفی وجود ندارد.همه چیز مثبت است اما در درونمای،هم مثبت وهم منفی داریم.

چکیده مقاله:

همه چیز خوب، زیبا و دوست داشتنی است.درجهان بدی وخوبی وجود ندارد ولی دونوع خوبی داریم

درجهان واقعی منفی ومثبت نیست در قلب ما منفی ومثبت،خیر وشر هست.جهانی که خدا می آفریند سرتاسرزیباست

اما جهانی که در پندار ماستو در دل ما جریان دارد زشت وزیباست.موجوداتی که خداروند بطور واقعی می آفریند

جملگی خوب،نیکو،پاک،سالم وبیگناه هستند.هرچه خداوند می آفریند وبه ما می دهد نعمت است اما نعمتهای خداونددر

 درون ما به نعمت ونقمت تقسیم می شوند.نعمتهایی که باب میل و هوس ماست نعمت هستند اما نعمتهایی را که بر

 خلاف میل ما هستند.تکذیب می کنیم و نقمت می شمریمما انسانهایی هستیم که یک چیز واحد را دو چیز متضاد می

بینیم.داوند همیشه بخشاینده ومهربان است اما ما بواسطه بی خبری و کودک بودن،مهربانی خداوند را به غضب وخشم

خدا تعبیر وتفسیر می کنیم.همه ی انسانها بطور واقعی وعینی خوشبخت اند همه آنها معصوم وپاک هستند اما در جهان

اندیشه وذهن،خود را خوشبخت وبرخی خود را بدبخت تصور می کنند.همه انسانها سالم هستند امادر جهان ذهن

واندیشه عده ای خود را بیمار می یابند وبرخی خود را سالم می بینند.همه موجودات بطور واقعی زنده هستند وبرای

همیشه زندگی دارند اما ما انواع زندگی را به مرگ وزندگی تعبیر و تفسیر می کنیم.همه موجودات بدون استثناء به ما

خوبی می کنند اما فکر می کنیم،برخی به ما بدی وظلم می کنند وبجای سپاسگذاری وتشکر به انها حمله ور می شویم

وفحش وناسزا می گوئیم!!.بجای اظهار عشق ومحبت،تنفر وکینه آنها را به دل می گیریم.در جهان واقعی فقط خداوند

وجود دارد.اسماء. آیات و کلمات الهی هستند اما درجهان درونی ونفسانی ماخداوند هم وجود دارد وشیطان هم وجود

 دارد.شیطان،شر وبدی بسیار بسیار کوچک وحقیر هستند.از دایره نفس ما خارج نیستند.باطل وکذب هستند.اما

خداوند،خوبی وسلامتی واقعی بسیار بسیار یزرگ وعزیز هستندحق صدق می باشند.هنگامی که این معنا و واقعیت را

همان گونه که هست،درک کردیم آیات تکوینی قرآن را به جان ودل می پذیریم.امو منفی وباطل ناچیز می شوند(ان

الباطل کان زهوقا)17/81 در جهان واقعی فقط وفقط خداوند اختیار دارد وهمه موجودات بدون استثناء، عبد ومجری

فرامین خداوند هستند.همه مجبورند ولی در فکر و اندیشه مختارند.اگر اندیشه مثبت داشتند خداوند اعمال بیرونی را

مثبت می سازدو در جهت منفی تعبیر میدهد،اما اگر اندیشه منفی داشتند خداوند اعمال بیرونی را مثبت می سازد ودر

 جهت منفی تغییر می کند. اما اگر اندیشه منفی داشتند خداوند اعمال ورویدادهای بیرونی را منفی نشان می دهد ودر

جهت منفی تغییر می کند

گربود اندیشه ات گل،گلشنی                                                              گر بود خار، تو هیمه ی گلخنی

                                                                                                                   مثنوی

در جهان واقعی خداوند همه کاره و دیگران هیچ کاره اند.مانند مرده ای در دست خدا هستند.حرکت وتغییرآنها. به

دست خداوند استواین معنای(لا حول و لاقوه الا بالله العلی العظیم) است.اما درجهان ذهنی ودرونی ما،هر موجودی

 قدرتی واختیاری دارد لذا از انها میترسیم،به انها دل می بندیم،از انها انتظار کمک داریم.جهان ما،جهان کثرت میشود

ولی جهان واقعی جهان جهان وحدت است وهمه موجودات تحت فرمان یکی هستند.در جهان واقعی همه چیز صاحب

 و مالک داردوصاحب ومالک اشیاء فقط خداست ماهم متعلق به صاحب و مالک خود یعنی خداوند هستیم و اگر بفهمیم

 که بخدا تعلق داریم آنگاه بسوی او رجوع می کنیم.(ان لله وانا الیه راجعون)2/156 اما در جهان پنداری وخیالی همه

چیز مستقل هستند وماهم نه تنها احساس استقلال می کنیم بلکه چیزهای دیگ راهم،صاحب می شویم واین احساسات

درغین،مادر همه ی بیماریهای روحی هستند.وقتی مال واموال خود را از دست می دهیم یا آبرو ومقام خود را در

معرض خطر می بینیم ویا بیماری جسم،مارا تهدید می کند،دچار بحران روحی و بیماری روانی می شویم اما انسانی

 که آنها را متعلق بخدا میداندهیچگاه دچار محرومیت و عقده حقارت نمی شوند.

مقدمه:                                                                                          

ما انسانها د زندگی روزانه ی خود نوسانات روحی داریم.خشمگین وناراحت می شویم.اضطراب ودلهره

داریم.بیماریهای روانی خفیف در زندگی همه ما وجود دارددر زندگی همه ما درجاتی از تنفر،کینه،سرزنش

 وعیبجویی،منفی نگری،بیماری،ترس،غم و اندوه و... وجود دارد.واقعا ریشه ومادر بیماریهای روحی چیست؟ در

 قرآن،انسانهای بد و بیچاره،در حدود 10 بار با عبارت(فی قلوبکم مرض) یاد شده است.یعنی از این منظر،انسانهای

 بد کسانی هستند که در روح و روان آنها مرض وبیماری است.انسان بد یعنی انسان بیمار وبا این بینش انسان بد

وجود ندارد تنها انسان بیمار وجود دارد وبیماری ا هم روحی وروانی است.پیامبران الهی،طبیب دلهای بشر

 هستند.آمده اند روان ما را پاک کنند.اگر قلب وروان ما صددر صد پاک شد قطعا تمام جهن را پاک،بی عیب ومنزه از

آلودگی،بدی وبیماری می بینیم.جهان واقعی یکی است و کاملا خوب ومثبت است اما در روان و اندیشه انسانها تغییر

می کند وتبدیل می شود.

اگر در دوران ما 10درصد آلودگی وبدی باشد در جهان خارج دقیقا ده درصد انسانهای بد،بیمار ونادان می بینیم.بقیه

 یعنی نود درصد خوب ومثبت هستند اگر 50% روان ما سیاه باشد در جهان خارج پنجاه درصد سیاهی وظلمت می

بینیم.اگر 80 درصد روان ما آلوده به جهل ونادانی باشد80 درصد خوبیهای جهان واقعی را بد می بینیم وعملا از

هشتاد درصد جهان متنفر وبیزار هستیم وبا آنها خصومت وجنگ داریم.

اگرانسانی از فرط شادی ونشاط می رقصد وسرمست وباشور وحال است درهمان لحظه روانش مثبت وپاک است لذا

 جهان را درست می بیند.جهان واقعی سیر ثابت وطبیعی دارد واز قوانین ثابتی پیروی می کند ولی همان فرد

درزمانی دیگر درد وناراحتی دارد.افسرده وغمگین است.جهان کماگان مثبت وخوب است ولی روان او آلوده بیمار

 شده است و سریعترین درمان این است که عیب خود را ببیند وکوشش کند روح خود را از منفی اندیشی نجات

 دهد.وقتی روان او پاک شد صددرصد دوباره نشاط وشادی به او روی می آورد اما انسان جاهل فرافکنی می کند

وسبب ناراحتی وغم خود را درجهان بیرون می یابد ازاین رو به دیگران بدوبیراه می گویند وقایع عالم را بد می

شمرد.باجهان خارج دشمنی می ورزد.در آتش خشم،کینه ودشمنی می سوزد.جهنم ووجود خارجی ندارد.جهنم ازامور

منفی است ودر پندار انسانهای نادان واقعیت می یابد.جهنم واقعی،جهنم جهل است وجهل از امور منفی است ودر باطن

ما جریان دارد.

اهداف:

به نظرمن براساس حدیث عقل وجهل،قرآن ومثنوی،کاملا روشن است که ریشه ی همه ی بیماریها در منفی نگری

است ومنفی اندیشی زائیده جهل ونادانی است.همچنین اصل همه خوبیها از مثبت اندیشی است ومثبت نگری محصول

عقل وآگاهی است.از این رو درصدد هستیم تا بیماریهای عام(نه خاص)بشررا از منظر عرفانی تحلیل وبررسی نمائیم.

روشها:

روش ما در درمان بیماریهای عام وکلی بشربر پایه نوعی شناخت درمانی است.مثلا اگر فردی بفهمد که خشم ونفرت

از امور منفی است واین علم راپیدا کند که درجهان خارج خشم ونفرت وجود ندارد قطعا درخشم ونفرت ظاهری

دیگران نسبت به خود،مهربانی وعشق می بیند.از این رو به جای اینکه واکنش قهرآمیز ودشمنی نشان دهد،خشم

دیگران را بامهربانی ونفرت رابا عشق پاسخ می دهد.یک دستور بسیارمهم درادیان این است که سبئه وبدی را با

 حسنه وخوبی دفع کنید.زیرا بدی وجود ندارد ماخوبی را بدی می بینیم و واکنش بد نشان می دهیم.اگر کسی به مثبت

 اندیشی مطلق برسد درهرکس وهر چیز بلافاصله خوبی میبیند.

                  اهل صیقل رسته اند ازبوی ورنگ                    لاجرم بینند خوبی بیدرنگ

انسان دانا درهمه امور علی الظاهرمنفی،امری مثبت می بیند وبه همین جهت واکنش اوهم قطعا مثبت است.انسان دانا

می فهمدکه همه موجودات وانسانها به او خوبی می کنند وعشق می ورزند.لذا اوهم به همه موجودات عشق ومحبت

می ورزد.عشق صددرصد به همه موجودات وبدون نفرت وکینه حتی به یک موجود،قطعا محصول عقل وآگاهی است

 مولانا اشعاری دروصف محبت دارد(از محبت خارها گل می شود) ودر پایان اشعار می فرمایند(این محبت هم نتیجه

دانش است)عشق ومحبت واقعی زمانی است که ما دیگران را درهر حال دوست داشته باشیم چه به ما خوبی کنندوچه

 علی الظاهر بهما بدی نمایند وچه اینکه حتی به ماصدمه برسانند.دیگران هرتصمیمی بگیرند رضایت خداوندهم باید

باشد تاعملی شود واگرعملی شد،عمل،خوب است هرچند نیت بد باشد.

حضرت مسیح(ع) پیام آور عشق پاک وغیرمشروط به همه انسانها بودوحضرت محمد(ص) پیام آور عقل بود.عقل

 عشق را می آفریند.

نتایج:

در اینجا بطور مختصر برخی ازنتایج مثبت اندیشی عرفانی را مرورمیکنیم.

1-در مثبت نگری عرفانی،خداوند جهان را اداره می کند.اراده او همیشه مثبت است(زنیکو هرچه صادر گشت

نیکوست) «گلشن زار» پروردگارا تغییرات اختیاری درونی وقلب هماهنگ می کند.خداوند جهان بیرون را ادره می

کند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد