نظر اسلام را درباره ازدواج و چگونگى مبارزه با مشکلات آن بیان فرم

1 - تشویق و ترغیب به ازدواج و نهراسیدن از تنگدستى

قرآن کریم مى‏فرماید: «افراد بى‏همسر و کنیزان و بردگان را به ازدواج یکدیگر درآورید - چرا که - اگر زن و مردى تنگ‏دست باشند خدا از فضلش آنان را بى‏نیاز خواهد فرمود». [1]

پیامبر گرامى ‏صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «از راه ازدواج روزى را به دست آورید». [2]

آن حضرت در بیانى دیگر فرمود: «در اسلام هیچ چیز نزد خدا محبوب‏تر از خانه‏اى نیست که با ازدواج آباد شود». [3]

همچنین می فرماید: «هر کس ازدواج کند نصف دینش را بازیافته است و نصف باقیمانده را - باید - از راه پرهیزگارى به دست آورد». [4]

و نیز فرموده است: «دو رکعت نماز مرد زن‏دار از شب‏زنده‏دارى و روزه‏دارى مرد عزب - مجرد - برتر است». [5]

2 - تشویق براى میانجیگرى

پیامبرگرامى‏ صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «ازدواج کنید و مجردها را همسر دهید. نشان بخت بلند مسلمان این است که زنى بى‏شوهر را شوهر دهد». [6]

امام هفتم ‏علیه السلام فرمود: «سه کس در روز قیامت که جز عرش الهى سایه‏اى نیست، در سایه عرش خدا هستند؛ کسى که برادر مسلمانش را همسر دهد، بارى از دوش او بردارد و گرهى از زندگى‏اش باز کند و راز او را نگهدارد». [7]

3 - معرفى همسران و زنان شایسته و بایسته ازدواج

پیامبر گرامى‏صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «بهترین کالاى دنیا همسر شایسته است». [8]

حضرت على ‏علیه السلام فرمود: «بهترین زنان شما پنج دسته‏اند: عرض شد: آن ها چه کسانى هستند؟ فرمود:

سهل‏گیر، نرم خو، رام، زنى که تا خشم شوهر را فرو ننشاند آرام نگیرد و زنى که حیثیت شوهر خود را حفظ کند، این چنین زنى فرمانبر خداست و از لطف او ناامید نگردد». [9]

4 - از ازدواج با افراد زیر خوددارى کنید

شرابخوار، بى‏دین، بدخلق، سست‏ایمان.

امام رضا علیه السلام فرمود: «مبادا به شرابخوار دختر دهید که دختر را به بدکاره‏اى داده‏اید». [10]

تذکر: البته آدم معتاد و سربار جامعه، دست کمى از شرابخوار ندارد و باید از دادن دختر به او پرهیز شود.

پیامبر گرامى‏ صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کسى که نازدانه‏اش را به ازدواج بى‏دین - فاسق - در آورد روزى هزار بار لعنت بر او نازل شود». [11]

حسن بن بشّار به امام هفتم‏علیه السلام نوشت: «یکى از بستگان، از دخترم خواستگارى کرده ولى اخلاق ناپسندى دارد، چه کنم؟ حضرت پاسخ داد: اگر بد اخلاق است به او دختر نده». [12]

امام صادق‏ علیه السلام فرمود: «از مردم سست‏ ایمان زن بگیرید اما به آنها زن ندهید چون زن در آداب و اخلاق تحت تأثیر شوهر است و شوهر عقیده، دین و مذهب خود را بر او تحمیل مى‏کند». [13]

5 - بدترین زنان و مردان

پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: «بدترین زنان عبارت‏اند از: نازا، کثیف، لجباز و نافرمان که در میان خویشان پست و در نظر خود عزیز باشد و نسبت به همسر خود سرکش و نسبت به بیگانگان رام است». [14]

در بیانى دیگر فرمود: «مردى که همسرش را بیازارد، نماز و هیچ‏کار خیرى از او پذیرفته نیست و او نخستین کسى است که وارد آتش مى‏شود». [15]

و نیز پیامبر فرمود: «آن کس که بیش از سه‏بار همسرش را بزند در قیامت مقابل چشم اولین و آخرین خدا او را رسوا مى‏کند». [16]

از مجموع آیات و روایات اهمیت ازدواج و چگونگى آن از نظر اسلام روشن مى‏گردد. اما یک سؤال مطرح مى‏شود که با توجه به مشکلات اقتصادى و نابسامانى‏هایى که جوانان با آن روبرو هستند چگونه ازدواج نمایند؟ براى رفع این نگرانى و اضطراب، جوانان عزیز و مؤمن باید به چند نکته توجه داشته باشند تا بتوانند در این مرحله از زندگى موفق شوند:

1- توکل به خدا و اعتماد به او؛

یکى از اساسى‏ترین کلیدهاى حل مشکلات از جمله مسأله ازدواج توکل و اعتماد به خداست. باید انسان ایمان خود را به خدا و وعده‏هایى که داده است محکم واستوار کند و از بدگمانى و دو دلى نسبت به وعده‏هاى الهى بدور بوده و مطمئن باشد پروردگار بزرگ او را تنها نمى‏گذارد و او را به حال خود رها نمى‏کند.

در همین رابطه براى رفع دل‏نگرانى نسبت به کاستى‏هاى معیشتى فرموده است: «اگر نیازمند باشند خدا از فضلش آنان را بى‏نیاز گرداند». [17]

و نیز روایاتى که در بخش اول ذکر شد بر این نکته تأکید دارند.

2- کنار گذاشتن تشریفات زاید، هزینه‏هاى قابل حذف و پیشگیرى و دورى کردن از مراسم پر سر و صدا و پر خرج؛

3- قناعت؛ علاوه بر دورى از تشریفات، زندگى را باید بر اساس قناعت پایه‏ریزى کرد و معناى قناعت آن است که در اداره زندگى به حداقل بسازد.

4- بهره‏گیرى از خلاقیت، ابتکار و تجربیات دیگران؛

انسان موجودى است نیرومند، مبتکر، خلاق و داراى استعدادهاى شگرف ذاتى که خداوند این استعدادها را در او به ودیعت نهاده است. بنابراین اگر به این نیروى خارق‏العاده خود پى ببرد و از آن استفاده کند قادر است بزرگترین موانع و مشکلات را با سرپنجه تدبیر از سر راه بر دارد.

کسى که مشکلى به نام ازدواج را پیش‏رو دارد، لازم است باهوشمندى، موقعیت، جایگاه و امکانات موجود و بالقوه خود را دریابد و به‏گونه‏اى گام در این راه نهد که کامروا به مقصد برسد و از غلبه دادن احساسات و خیال پردازى‏ها بر واقعیات پرهیز کند.

از سوى دیگر بهره‏گیرى از تجربه دیگران بویژه پدر و مادر و دوستان و بستگان دلسوز سرمایه گرانبهایى است که فرد باید آن را با فکر و تدبیر خویش بیامیزد و با بهره‏گیرى از آن بر مشکلات فایق آید.

تصور اینکه از نخستین روزهای زندگى، هیچ کم و کاستى در آن نباشد و از هر جهت امکانات یک زندگی مرفه فراهم باشد ، تصورى بدور از واقعیت و امرى خیال پردازانه است، بلکه باید دانست که تکمیل زندگى نیز مشمول قانون تدریج است و همانطور که همه امور مربوط به این جهان به تدریج شکل گرفته و کامل مى‏شود، زندگى نیز چنین است.

5 - انتخاب همسر موافق و هم‏شأن؛

اگر همسر به معناى واقعى، همسرى هم‏شأن و هم‏سنگ در تمام زمینه‏هاى گوناگون عقیدتى و مذهبى، اخلاق، فرهنگ خانوادگى، اصالت و نجابت، شغل، تحصیلات و سایر موارد باشد، بسیارى از مشکلات با همدلى طرفین قابل رفع است.

علت تأکید اسلام عزیز بر اوصاف بایسته یک همسر شایسته آسان شدن زندگى و رهایى از گره‏هاى کور آن است.

و سفارش اسلام برای ازدواج نکردن و همدم نشدن با میخواره، بى‏دین و سست‏ ایمان یا زن بدخو و یا زن کثیف و لجباز و بیگانه‏گرا و ده‏ها سفارش و هشدار دیگر در راستای همین موضوع است که ازدواج با چنین افرادى هدف مقدس زندگى را تأمین نمى‏کند و نتیجه‏اى جز خون جگر خوردن ندارد.

6- پاداش‏هایى که براى تشکیل خانواده مقرر شده است؛

وقتى تشویق و ترغیب‏هاى اسلام را به ازدواج و همچنین پاداشى که براى تأسیس کانون مقدس خانواده در نظر گرفته شده است، ملاحظه مى‏کنیم، بسیارى از مشکلاتى که در این راه وجود دارد براى انسان قابل تحمل شده و به امید دست‏یابى به پاداش الهى، گرفتارى‏هاى ازدواج با دل و جان پذیرفته مى‏شود. مگر کدام‏یک از تکالیف الهى بدون مشکل و تحمل سختى است؟! نماز همراه با مشکلات است، روزه همراه با مشکلات است، جهاد در راه خدا همراه با مشکلات است و... ازدواج نیز یکى از اینها است. ازدواج تلاش مقدسى است که انسان مسلمان به عنوان تکلیف شرعى و براى کسب رضاى خدا و امید به پاداش اخروى آن را انجام می دهد.

7- پاکدامنى فرد و پاکى جامعه یک اصل زیربنایى است؛

ازدواج سبب مى‏شود تا غریزه سرکش و نیرومند جنسى که پس از تشنگى و گرسنگى در ردیف سوم جاى دارد در چارچوبی قانونمند و سازمان یافته قرار گرفته و علاوه بر دست یابی به آرامش روانى و سامان یافتن نابسامانى‏ها باعث شود شخص تقواى جنسى و اخلاقى کسب کرده و به فرموده پیامبر گرامى‏صلى الله علیه وآله وسلم نصف دینش را به کف آورده و حفظ کند.

8 - کسب اعتبار اجتماعى، جلب اعتماد دیگران و برخوردارى از موقعیت برتر.

افراد متأهل از شانس بیشترى براى کار برخوردارند و فرصت و موقعیت برترى نسبت به افراد مجرد دارند. مردم اعتماد بیشترى به افراد متأهل دارند. 

منبع:http://www.mazaheb.com/index.php?option=com_content&view=article&id=210&catid=6

انواع عشق :

عشق شهوانی :که براساس جاذبه جوانی بوده وویژگی آن اشتیاق شدید به خود فاش سازی سریع وصمیمیت جنسی است .

عشق دوستانه :
(که به آهستگی ودر اثر دوستی های قبلی ایجاد می شود .)

عشق بازیگرودمدمی:
که ویژگی افرادی است که می توانند به سادگی از یک رابطه به سراغ رابطه ای دیگر بروند ویا در یک زمان در بیش از یک رابطه وارد شوند ( که طبیعتاً حداقل تعهد را می توان در آن مشاهده کرد)

خود باختگی :

هر نوعی عشق خود باخته ، ایثار گر وعمیقا دلسوزانه است .
با اینکه طبقات اختصاصی لی ، ذهنی وبراساس حدس وگمان بنانهاده شده اند تا پژوهش های آن زمانه ، اما در عین حال قابل قبول بوده ودر حکم یک مدرک کافی وبسنده در مورد این نکته هستند که چرا واژه عشق برای افراد مختلف از معانی متفاوتی برخوردار است .
وانگهی ما راههای بسیار متفاوتی برای عاشق شدن پیدا کرده ایم همان گونه که لوینگر (1983) خاطر نشان می سازد ، آدمیان از لحاظ سرعت رشد عشق وکاری که برای آن می کنند بسیار متفاوتند برخی از آشنایی تصادفی شروع کرده وبدون فکر کردن به ازدواج ختم می شوند برخی افراد در همان دیدار اول شدیداً جذب یکدیگر می شوند وعده ای نیز صرفا پس از گذشت یک دوره طولانی از آشنایی به عشق می رسند .
(آیا من عاشق شده ام ؟ آیا این عشق واقعی است ؟ هیچ کس نمی تواند به این سوالها پاسخ دهد علاوه هر یک از مادرباره اینکه معنای عشق چیست آیا ما آن را تجربه می کنیم یا نه ، متخصص بشمار می آییم دو نفر که عشق خود را به یکدیگر ابراز داشته اند لازم است برای اجتناب از لطمه خوردن از سوی دیگری اظهار دارند که منظورشان ازعشق چیست شاید لازم باشد که به ویژه معنای تعهد روشن شود . )

جدایی عشق وازدواج در گذشته :
در گذشته به مدتی بسیار دراز برای هر کسی جستجوی عشق در ارتباط با ازدواج چیزی غیر معمول بود مرد با پدر و مادر، دختری را بر بنا وملاک کاملا عینی مانند پول وخانواده وغیره بر می گزیدند ودر میان کارگران ودهقانان به مساله سلامتی وشایستگی برای کار توجه ویژه ای می شد در بسیاری از موارد به ندرت زیبایی جسمی مورد توجه قرار می گرفت . حتی ( امروز در اجتماعاتی که لذت بری روانی تقریباً وجود ندارد اکثریت مردها به دلربایی همسر خود کمتر اعتماد می دهند روابط جنسی منحصراً برای ارضا نیاز فیزیولوژیکی فرض می شود ، شخصیت شریک جنسی درمرحله دوم به شمار می آید تا چیزی پیش مردان طبقات اجتماعی بالا کاملاً از خورشید شاه لوئی چهاردهم پیروی می کردند که با ملکه فرانسه به دلایل کشوری ازدواج کرده بود . آنچه از ملکه خواست اطمینان از جاودان سازی خاندان پادشاهیش بود‌برای لذت‌بری ، مونتس‌پان‌وینستون (معشوقه های لوئی چهاردهم ) بودند)
در میان طبقات پائین اجتماع درمورد ازدواج همیشه آشفتگی ها وعدم رعایت قواعد وجود دارد اما در موارد دیگر دختران جوان درباره مردی که انتظار ازدواج باوی را داشتند . یا چیزی نمی دانستند یا دارای آگاهیهای بسیار کمی بودند . روشن است که آنها در ازدواج خود به امید خوشبختی بودند اما هر چند پس از ازدواج مدت زیادی نمی گذشت که آنها درک می‌کردند که عشق رویاهایشان ارتباطی با موقعیت زن شد نشان ندارد به علاوه لذت بردن از روابط جنسی برای زن محترم شرم آور شمرده می شد . زن بایستی وظایف زناشویی خود را انجام می داد .
البته همیشه از قرون وسطی به بعد یک چنین عشق قرون وسطایی وجود داشته است تا پیش از جنگ جهانی اول یک چنین عشقی موضوع بسیار متداولی در میان نویسندگان بود عشق قرون وسطایی همیشه به سوی زن کس دیگری جهت گیری می شد زیرا طبق اعتقاد زن خود فرد نمی توانست محمل عشق عاشقانه وی باشد .

نیازهای عاطفی در ازدواج :

نیازهای اصلی عاطفی ، طرز رفتار اصولی برای ارائه مهر ومحبت ، دوست داشتن واقعی وعاطفی در رابطه زناشویی هفت نوع هستند که عبارتند از : عشق ، مراقبت ، ادراک ، احترام ، ستایش ، پذیرش ، واعتماد ، زمانی که شخص احساس می کند از نظر عاطفی تا مین می باشد از تمام این هفت نوع نیازهای اصلی به اندازه درجات مختلف در وجودش قرار دارند . احساسات عاطفی مثبت مانند رضایت کامل ، صلح ، شادی ، مهربانی ، خشنودی ، هیجان ووفاداری ، هر زمان که قادر به تامین نیازهای عاطفی خودمان باشیم خود به خود ایجاد می شوند از جمله مهم ترین نیازهای اصلی عاطفی در ازدواج عشق است که به بررسی آن می پردازیم .

عشق :

عشق عبارت است از رفتار بین دو نفر نسبت به یکدیگر که در آن وصل ، اتحاد ، شرکت ، یا رفتاری مشترک برقرار باشد بدون هر گونه داوری ویا ارزیابی چنین می توان گفت ممکن است که ما نسبت به هم تفاوت داشته باشیم ولی ما همچنین شبیه هم هستیم من خود را در تو وتو را در خود می بینم از نظر فکری عشق از طریق درک ابراز می شود در واقع شناسایی یک احساسی که می گوید : ( من به شیوه ای مشابه با تو ارتباط دارم ) از نظر عاطفی عشق به صورت همدلی وتلقین ابراز می گردد وعشق یک نوع ارتباطی را اعلام می کند که می گوید : ( من به احساسات تو ربط دارم ، من دارای احساسات مشابه احساسات توهستم ) از نظر جسمی عشق از طریق لمس کردن ابراز می گردد.


مراقبت :
مراقبت رفتاری است که بیانگر این است که شخصی نسبت به تامین وپاسخگویی به نیاز دیگری خود را مسئول می داند مراقبت کردن یعنی ابراز توجه صمیمانه وقبلی در ایجاد در رفاه برای دیگری زمانی که ما مواظب کسی هستیم نشانه ای وجود دارد که معلوم می کند که ماتحت تاثیر در رفاه بودن یا در رفاه نبودن او قرار گرفته ایم .
هر اندازه یک نفر بیشتر مراقبت کند به همان اندازه بیشتر راغب حمایت کردن دیگران است مراقبت همچنین تعیین می کند که برای شخصی که مراقب او هستم چه نکات وعواملی از اهمیت برخوردارند . مراقبت کردن همسر خود را به او نشان می دهد که برای ما عزیز وشخص خاصی است .

ادراک :
ادراک بیانگر ارزش دادن به یک اظهار ، احساس یا وضعیت است ودر ادراک چنین فرض نیست که پاسخ ها را همان لحظه بدانیم یک رفتار با ادراک از حالت ندانستن مطالب شروع می شود از آنچه که شنیده شده معنایش جمع آوری واستنباط می گردد بعددر مورد آنچه که باگفتگو رد وبدل شده ارزش یابی می گردد. (از طریق ادراک می توانیم دنیای بیرون را از نظر شخص دیگری رویت کنیم رفتار با ادراک نسبت به زن به او این گونه می فهماند که : (قبل از این که در مورد نفر داوری کنیم ، ابتدا کفش هایم رادر می آوریم و مدتی باکفش های تو راه می روم بعد قضاوت می کنم.)

احترام :
رفتار توام با احترام ، حقوق ، خواسته ها ونیازهای شخص دیگر را تصدیق می کند . آرزوها خواسته ها ونیازهای دیگری را قبول دارد ، البته نه از روی ترس ،بلکه به خاطر اعتراف به ارزشهای آن ، احترام مشخص کننده این است که شخص مورد احترام واقع شده تا چه اندازه عزیز وبا امنیت است نیازهایش تا چه حد مورد قبول می باشد . رفتار محرمانه باعث می گردد که انسان نسبت به شخص دیگری که سزاوار خدمت است واقعاً خدمت کند .

قدر دانی :
( یک رفتار قدر شناس ، از زحمات ورفتار پسندیده دیگری قدر دانی می نماید معرف این واقعیت است که رفتا روخدمات وزحمات مشخص دیگر در برابر قدر شناس ، مورد قبول وتمجید واقع شده است در واقع قدر شناسی ، واکنش طبیعی در برابر حمایت شخص دیگر از انسان است ارزش قائل شدن به کارها به ما این انگیزه را القاء می کند که نسبت به دیگران با احساس لذت وشادی خدمت وکمک کنیم قدر دانی تصدیق کننده آن است که از لطف ومحبت وخواست دیگران بهره مند شده ایم .

پذیرش :
رفتار توام با پذیرش گویای این است که وجود یا رفتار شخص دیگری با علاقه ورغبت واشتیاق مورد قبول است تایید کننده این است که ازشخص کاملا خوب استقبال می گردد بدون شک پذیرش در مقابل قدر دانی از محبت یا چیز دیگری است که دریافت کرده ایم . این رفتار و حالت در برابر کاری سطحی ، منفی ، انفعالی ، وغیر قابل قبول ابراز نمی شود . پذیرش یک نفر معنایش این است که به اندازه کافی برای شما ارزش دارد . معنایش این نیست که فکر می کنید نیاز به بهبود دادن ربطی به وضعیت ندارد بلکه چنین معنا می دهد که شما تلاشی در پیشرفت وبهبود دادن وضعیت به او نمی کنید .پذیرش رفتاری است که اشتباهات دیگران را می بخشد .
اعتماد :
داشتن رفتار با اعتماد نسبت به کسی یعنی تاثیرات صفات مثبت وپسندیده صفاتی مانند شرافت ، درستی ، اعتبار ، عدالت وصمیمیت زمانی که انسان به کسی اعتماد نداشته باشد معمولاً درمورد نیت ومقصود او نتیجه گیری غلط می کند در رابطه زناشویی اعتماد زمانی رشد می کند که هر یک از دو طرف کاملا اطمینان داشته باشند که هیچ یک دیگری را آزرده نمی سازد ، روبروشدن با همسر خود همراه اعتماد نشانه این است که قادرید واعتماد دارید که می خواهید او را حمایت کنید .
تمام مردان وزنان به یک اندازه به عشق نیاز دارند در باقیمانده شش نیازعاطفی سه مورد از آنها نیازهای اصلی زنان وسه مورد دیگر نیازهای اصلی عاطفی مخصوص مردان است .(اکثر درگیری ها ونارضایتی های زندگی وروابط زناشویی از ناتوانی مادر تامین نیازهای اصلی ناشی می گردد. ) زمانی که نیازهای اصلی تامین نشده باشند خیلی ساده وراحت احساس آزردگی می کنیم ودر نتیجه آزردگی خود همسرمان را ملامت می نمایم . اگر زنی به شوهرش اعتماد نداشته باشد او را تقدیر نکند وانگیزه ها ، توانایی ها ،تفکرات ، تصمیمات ورفتار اورا نپذیرد بیشتر مواقع مرد رنجیده ،آزرده وناتوان میگردد چون مردان عموماً هویت خود را با رفتارشان مشخص می کند زمانی که مردان متوجه می گردند اعمال وکردارشان مورد اعتماد ما استقبال یا پذیرش واقع نگردیده است تمام عوارض ونشانه های آسیب دیدگی ورنجش خود را به نمایش می گذارند آ‎نها در عمق باطن خود به کفایت وشایستگی خویش مشکوک می گردند .
اصولاً یک زن محتاج به توجه ومراقبت ، ادراک واحترام است او هر زمان که به احساساتش احترام نگذارند درک نکنندوبه آنها توجه نداشته باشند بسیار وبیش از هر موقع رنجیده خاطر می شود (اگر زن توسط کسی که او را دوست دارد محترم شمرده نشود به ارزش وحقوق خود مشکوک می گردد.)

عشق رمانتیک :
آیا من عاشق شده ام ؟ آیا این عشق واقعی است ؟ آدمیان تصور می کنند که اگر واقعاً عاشق باشیم از آن آگاه خواهیم بود اما این امکان نیز هست که راجع به این مسئله سردرگم باشیم اگر گاه هنگامی که از خودمان سخن می گوییم تشخیص عشق دشوار باشد پس این کار در نظر یک مشاهده گر دشوار تر نیز خواهد بوده روانشناسی صرفا در همین اواخر به بررسی عینی این مسئله که شاید ذهنی ترین منصوعات است پرداخته است .

تجربه های رایج ومشترک در عشق :
رومین (1973-1970) یکی از نخستین روان شناسهایی که به بررسی عشق پرداخته است از 200 دانشجو خواست تا با پاسخ به مجلات یک پرسشنامه گسترده تجربه خود را توصیف کند او دریافت که تجربه عشق ظاهر را در بر دارنده چهار ویژگی اصلی است .
1- افراد عاشق خود را نیاز مند یکدیگر می دانند در هنگام تنهایی آنها نخست به دنبال یکدیگر گشته وبه آن فکر می کنند .
2- آ‎نها علاقمندی ودغدغه خاطر را تجربه می کنند یعنی میل به انجام کاری برای یکدیگر
3- آنها احساس اعتماد می کنند آنها معتقدند که می توانند به یکدیگر وبا احساس امنیت خاطر مطالب خود را بگویند .
4- این اعتماد ظاهرا به خوبی ایجاد شده است چرا که افراد عاشق تحمل خطاهای طرف مقابل را دارند . )
افراد عاشق این ویژگی را در عمل نشان می دهند .( زوبین ، دریافت کسانی که خود را عاشق توصیف می کنند نسبت به سایر زوجها زمان بیشتری به چشمان یکدیگر نگاه می کنند .)(سوونسون (1972) گزارش می کرد که افراد عاشق ، عشق خود را این گونه نشان می دهند را ابراز محبت کلامی و جسمانی ، تبادل پاداش وانجام کارهای برای یکدیگر حمایت عاطفی واخلاقی از یکدیگر ، صبور وشکیبا بودن نسبت به رفتارهای کمتر خوشایند طرف مقابل ، تصنیفها و آوازهای مشهور عشق را به صورت ذره ای از بهشت وذره ای از دوزخ توصیف می کنند پژوهش مربوط به تجربه عاطفی عشق با این تصور همسانی دارد افراد عاشق نسبت به افراد غیر عاشق احساس شادی وامنیت و آرمیدگی بیشتری از بودن درکنار شریک خود می کنند . دیویتز ، دریافت افراد عاشق یک احساس سوز وگذاز وشورونشاط درونی را گزارش می کنند آنها کاملا بر طرف مقابل متمرکز حواس ، یعنی یک آگاهی شدید راجع به شریکشان دارند . با او که در نظرشان از سایر مردم جداست در هماهنگی ووحدت کامل به سر می برند . )
اما تجربه به عشق همیشه وتماما مثبت نیست . دیون (1973) دریافت که علاوه بر احساس سرخوشی وشعف ، بسیاری از آزمودنیها احساس افسردگی ، بی تابی وبیقراری بی علاقگی به اوضاع واحوال شخصی ، خیال پردازی ومشکل درخواب رفتن وتمرکز را نیز گزارش می کند ، کلی (1983) براین تاکید می ورزد که احساسهای دوسوگرا درباره شریک خود یک تجربه غیر عادی محسوب نمی گردد. در حقیقت شخص عشق وتنفر را یک جا تجربه می کند . صفحه 24)
ظاهراً عاشق بودن ما را در معرض احساسهای شدید خوب یا بد ، قرار می دهد هنگامی که در کنار شریک خود هستیم ممکن است احساس شادمانی بکنیم وزمانی که از او دوریم احساس گرفتگی واندوه .
یک عامل که می تواند احساسهای ناخوشایند را توجیه کند عدم اطمینان وتعیین را جع به رابطه است .
( بر شاید وفرای 1977) دریافتند افرادی که از عاشق بودن خود مطمئن نیستند احساس حد وسطی از وابستگی به طرف مقابل را همراه با احساس شدید عدم اطمینان نسبت به احساسهای معشوق خود گزارش می کنند . افرادی که از عاشق بودن خود مطمئند احساس شدید وابستگی به طرف مقابل را همراه با احساس نیرومند اطمینان وامنیت راجع به احساسهای او گزارش می کنند. این یافته ها حاکی از آن است که ادراک خویشتن به عنوان یک فرد عاشق تا حدودی به طرز تلقی ما از احساسهای دیگران وابسته است . )
شاید تا هنگامی که از احساسهای مشترک طرف مقابل اطمینان خاطر پیدا نکنیم . به خود اجازه کاملا عاشق شدن را ندهیم . اما طرف مقابل چگونه می تواند عاشق ما نشود . مگر آنکه از احساس ، ما مطمئن گردد ؟ تعجبی ندارد که عاشق شدن یک تجربه کاملا لذت بخش نیست .

موارد متفاوت در تجربه عشق :

( اشتباه است اگر چنین فکر کنیم که همه عشق را به یک شیوه تجربه می کنند برخی عشق را به عنوا ن یک پدیده سریعا متغیر و پررمز وراز ، وعده ای دیگر نیز آن را به عنوان چیزی ظریف وعقلانی تجربه می کنند . افرادی که معتقدند اختیار سرنوشتشان در دست خودشان است ، یعنی کسانی که از یک جایگاه ها درونی برخوردارند ،کمتر احتمال می رود که خودشان را به عنوان کسی در نظر بگیرند که به دام عشق افتاده است .)
ویا آنکه عشق را به مثابه چیزی متغیر وپررمز وراز ببینند . در این میان تفاوتهای جنسی نیز وجود دارد .
( هیل، روبین وپیلا (1976) گزارش کردند که مردان ساده تر از زنان عاشق می شوند وزنان ساده تر از مردان فارغ )
(کنین ، دیویدسون ووشک (1970) گزارش کردند که مردان درمقایسه با زنان در مقیاسهای عشق احساساتی نمرات بالاتری می آورند وزنان در جفت گزینی خود بیشتر از مردان احتیاط به خرج می دهند.)
علاوه بر این ، تفاوتهای فرهنگی نیز در مفهوم عشق وجود دارد . با این که آمریکائیها علاقمندی ودغدغه خاطر را بخش بسیار با اهمیتی از عشق محسوب می کنند ، مردان سایر کشورها اهمیت کمتری برای آن قائلند .)
(در یونان وهند جذابیت جنسی به مراتب مهمتر از آن چیزی است که در امریکا برای عشق تصور می شود . )
( گلدین (1977) گزارش کرد که معنای عشق از یک دوره تاریخی به دوره دیگر تفاوت دارد . لوینگر (1983) این نکته را خاطر نشان می سازد که در بسیاری از فرهنگها عشق به میزان چیزی در نظر گرفته می شود که در نتیجه یک ازدواج از پیش تعیین شده ازدواجی که زوجین یکدیگر را بر نگزیده اند بلکه این کار توسط یک شخص ثالث صورت گرفته است ایجاد می شود )
(تفاقاً بلاد (1967) تفاوتهای اندکی را از لحاظ میزان ، خشنودی در بین ازدواجهای از قبل تعیین شده وازدواجهای ناشی از عشق در ژاپن پیدا کرد . یک ازدواج ناشی از عشق ازدواجی است که در آن زوجین یکدیگر را به خاطر احساس عشق رمانتیک دو جانبه برگزیده اند . )

تعهد :
تعهد در نظر بسیاری از انسانها به عنوان یک جزء ذاتی ولاینفک از عشق محسوب می گردد تعهد آن را می توان از روی طول مدت یک رابطه اندازه گرفت به عقیده بسیاری از دانشجویان امریکایی یکی از راههایی است که می توان با استفاده از آن میان روابط ناشی از عشق وروابط ناشی از علاقه جنسی فرق قائل شد کلی ( 1983) اظهار داشته است که این امکان نیز هست که بتوان عشق را از تعهد متمایز ساخت زیرا ممکن است افرادی درغیاب عشق بازهم متعهد به حفظ ورابطه خود باشند ( مثلا به خاطر بچه ها ) لذا شاید آدمیان بتوانند بطور صادقانه به عشق خود اعتراف کنند بدون آنکه تعهدی در قبال طرف مقابل داشته باشند . کژ فهمی درباره تعهد می تواند منجر به ناامیدی ودلسردی عمیقی در فرد شود .
منبع:http://www.iran-forum.ir/thread-119211.html

8 تصور اشتباه در مورد ازدواج

۱- ازدواج منافع بیشتری برای مردان نسبت به زنان دارد.
حقیقت: پژوهش های اخیر نشان داده اند که هم زنان و هم مردان از ازدواج به یک میزان سود می برند. هم مردان و هم زنان هنگامی که ازدواج می کنند شادتر، خوش بخت تر، سالم تر و غنی تر زندگی کرده و طول عمرشان نیز بیشتر می شود. البته مردان از لحاظ بهبود سلامتی و زنان از لحاظ مالی منفعت بیشتر کسب می کنند؛

2- صاحب فرزند شدن زوج متأهل آن ها را به یکدیگر نزدیک تر می کند.

حقیقت: بسیاری از بررسی ها نشانگر آن است که ورود نخستین کودک به زندگی زوجین سبب دورتر شدن مرد و زن از یکدیگر شده و استرس بیشتری بر زندگی شان تحمیل می کند. هرچند که زوج های صاحب فرزند نرخ طلاق کمتری نسبت به زوج های فاقد فرزند دارند.

3- راه حل کامیابی دراز مدت در ازدواج، عشق رمانتیک است.

حقیقت: بیش از شانس و عشق، علل مهم تری که سبب موفقیت در زندگی زناشویی می شود تعهد، دوستی و همدلی است. خوشبخت ترین زوج ها، دوستانی هستند که زندگی شان را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و ارزش ها و منافع یکسان و همسویی دارند.

4- احتمال ازدواج زن تحصیل کرده کمتر است.

حقیقت: بررسی های اخیر نشان می دهد احتمال آنکه زنان فارغ التحصیل دانشگاهی ازدواج کنند از هم ردیفان فاقد تحصیلات دانشگاهی آنها بیشتر است.

5- زن در صورت ازدواج در معرض خطر خشونت خانوادگی قرار می گیرد.

حقیقت: بررسی ها نشانگر آن است که مجرد ماندن زن و از آن مهم تر زندگی کردن زن با یک مرد خارج از چهارچوب ازدواج قانونی او را در معرض خطر خشونت های خانوادگی بیشتری قرار می دهد. در حقیقت احتمال آنکه مرد متأهلی دست به خشونت بزند کمتر است، زیرا او برای سلامتی همسر خود وتشکیل خانواده سرمایه گذاری بیشتری کرده و در واقع ازدواج او را وارد یک اجتماع یکپارچه تر و دارای قوانین بیشتری کرده است. به نظر می رسد فشارهای اجتماعی مردان را مجبور می کند تا بیشتر مراقب رفتار خشونت آمیز خود باشند.

6- افراد متأهل رضایت کمتری از روابط جنسی خود خواهند داشت.

حقیقت: بنابر تحقیقات گسترده، افراد متأهل روابط جنسی بیشتر و بهتری نسبت به همتایان مجرد خود دارند و نه تنها روابط جنسی متعددتری دارند، بلکه لذت بیشتری هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ احساسی می برند.

7- زندگی مشترک بدون عقد قانونی همانند ازدواج است.

حقیقت: هم خانگی منافعی همچون سلامتی جسمانی، دارایی، سلامتی روحی و هیجانی که یک ازدواج به ارمغان می آورد را برای افراد فراهم نمی کند و این گونه افراد بیشتر به مجردها شباهت دارند تا افراد متأهل بخشی از آن به این علت است که همخانه ها کمتر از افراد متأهل به یکدیگر متعهد هستند و گرایش بیشتری به خودمختاری شخصی داشته و گرایش کمتری نسبت به سلامتی عمومی شریک زندگی خود دارند.

8- افراد متأهل امروزه به خاطر رفاه عمومی، خوشبخت تر از افرادی هستند که در گذشته ازدواج می کرده اند.

حقیقت: سطح کلی خوشبختی در زندگی زناشویی نه تنها افزایش نیافته، بلکه کاهش نیز یافته است، یافته ها حاکی ازآن است که ازدواج های امروزی در مقایسه با ازدواج های بیست یا سی سال پیش به طور قابل ملاحظه ای دشوارتر و استرس زاتر بوده و مشاجرات و اختلافات زناشویی افزایش و تعامل میان زوجین کاهش یافته است.
منبع: نشریه 7 روز زندگی، شماره 117